بهشت جایی به همین سادگی است

بهشت جایی به همین سادگی است


اینجا زمین و آسمان، ابر و خورشید، علف و چرا، آواز پرنده و صدای باد.... مرز ندارد. همه اش یکدست و یک کاسه یک اسم دارد: ییلاقات ماسال
من قبل از رفتن فکر میکردم که به کل ییلاقات ماسال میگویند اولسبلنگاه اما انگار(انگار) اینطور بود که گُله به گُله، ییلاقات اسمهای خودشان را داشتند و اولسبلنگاه هم یکی از همین اسامی بود. ما دیر رسیدم. گرگ و میش عصر و غروب بود که رسیدم به ییلاق و مسافران به هنگام‌تر از ما کلبه‌ها را گرفته بودند و از شما چه پنهان وعده قیمت نصفه‌ی پیرمرد پایین جاده، ما را از گرفتن کلبه‌های چوبی منصرف کرد. هرچند اگر کلبه خالی مناسبی پیدا میشد حتما میگرفتم.کمی پایین‌تر از منطقه ییلاقات ، شاید یک ربع قبل از کلبه‌ها توی روستای شالما اطاق گرفتم و دل سپردم به صدای پرنده‌ها و آبی که از پایین پنجره از وسط جنگل میگذشت... و چه خواب عمیقی رفتم آن شب....
بگذریم که شیر بز زن روستایی را صبح نتوانستم بخورم چون ذهنم باور داشت شیر یعنی همین پاکتی‌های صبحگاه 2000 تومنی 90 درصد آب بی بو... و نمیتوانست بوی تن بز را توی شیر تحمل کند... این هم خاطره شد....
لذتی بردم آن بالا که وصف شدنی نیست. فقط پیشنهادم این است تا عمری باقیست سری بزنید به این تکه از بهشت که بعد از مرگ برای همه ما حسرت خواهد بود ندیدن این تابلو فرش افسون کننده.....

ستاره فربد مهر

ستاره فربد مهر شنبه 20 خرداد 96 - 15:23

عالی بود

مهرداد قاسمی

مهرداد قاسمی شنبه 20 خرداد 96 - 23:55

ایکاش چند تا عکس هم میذاشتید تا در کنار متن خوبتون کامل حسش میکردیم

مطالب بیشتر
[username]

[username] [shamsidatetime]

[postbody]